معنی کنیه عزرائیل

حل جدول

کنیه عزرائیل

عزرائیل؛ از القاب ملک‌الموت است و او یکی از چهار فرشته مقرّب درگاه خداوند است. عزرائیل، واژه عبری است و به معنای یاری خداوند است. برای او القاب دیگری غیر از ملک‌الموت است از جمله‌ «مفرّق الجماعات»، «هادم اللّذّات»، «قابض الارواح» و «مسکن الحرکات».


عزرائیل

پیک اجل

ملک الموت، قابض ارواح، جان ستان، جان شکار، فرشته مرگ

واژه پیشنهادی

کنیه عزرائیل

ابویحیی


عزرائیل

ملک الموت

لغت نامه دهخدا

عزرائیل

عزرائیل. [ع ِ] (اِخ) نام ملک الموت، و آن لغتی است عبرانی. (از اقرب الموارد). ملک مقرب است و او بنده ٔ خداست، و عزرا در زبان سریانی بنده است و ئیل نام خدای تعالی، و او قابض ارواح است. (غیاث اللغات). فرشته ٔ مرگ. (دهار). ملک الموت و قابض ارواح که بفارسی جانشکر و جانگیر نیز گویند. (ناظم الاطباء). هادم اللذات. مفرق الجمعیات. مفرق الجماعات. فرشته ٔ جان ستان. ابویحیی. بویحیی:
گرفتم رگ اوداج و فشردمْش به دو چنگ
بیامد عزرائیل و نشست از بر من تنگ.
حکاک مرغزی.
از تو زایل نگشت علت جهل
چون طبیبیت کرد عزرائیل.
ناصرخسرو.
توهم هست عزرائیل و فضلت هست میکائیل
چو اسرافیل شد منطق خردجبریل باطیران.
ناصرخسرو.
زال پنداشت هست عزرائیل
بانگ برداشت پیش گاو نبیل.
سنائی.
آن بیلک جبرئیل پرّت
عزرائیل است جانوران را.
خاقانی.
تو فرشته آسمانی یا پری
یا تو عزرائیل شیران نری.
مولوی.
روز دیگر وقت دیوان لقا
شه سلیمان گفت عزرائیل را.
مولوی.
- امثال:
اسم عزرائیل بد رفته است، با بی احتیاطیها که در امر حفظ صحت میکند مردن او ناگزیر است و بر ملک الموت تهمت مرگ خویش می نهد. نظیر: ماهی و ماست ! عزرائیل میگوید
باز هم تقصیر ماست ؟ (امثال و حکم دهخدا).
عزرائیل بدنام است، مردمان بیشتر به علت افراطها و بی احتیاطی ها میرند و گمان برند که عمر آنان برسیده است. (امثال و حکم دهخدا).
عزرائیل میگوید باز هم تقصیر ماست ؟ رجوع به مَثَل ِ «اسم عزرائیل بد رفته است » شود.
موی عزرائیل به تنش هست، مهیب و سهمناک است. (امثال و حکم دهخدا).
- مثل عزرائیل، مهیب. (امثال و حکم دهخدا).


کنیه

کنیه. [ک ُ / ک ِ ی َ / ی ِ] (ع اِ) کنیت. کنیه. و رجوع به کنیت و ماده ٔ بعد شود.

فارسی به عربی

کنیه

صفه، عنوان، کنیه، لقب


کنیه دادن

کنیه

فرهنگ عمید

عزرائیل

ملک‌الموت، قابض ارواح، فرشته‌ای که جان مردم را می‌گیرد، جان‌ستان، جان‌شکار، جان‌شکر، فرشتۀ مرگ،


کنیه

لقبی برای تعظیم و تکریم که در اول آن «اب»، «ابن»، «ام»، یا «بنت» می‌آمد، مانندِ ابوالحسن و ام‌کلثوم،

مترادف و متضاد زبان فارسی

عزرائیل

اجل، ملک‌الموت


کنیه

تخلص، عنوان، لقب، نام

فرهنگ فارسی هوشیار

عزرائیل

نام ملک الموت، ملک مقرب است و او بنده خداست، قبض کننده اوراح

فرهنگ فارسی آزاد

عزرائیل

عِزْرائِیل، یکی از چهار فرشته ایست که مُدَبِّر امور عالم هستند و به مَلِکُ الْمَوْت و قابِضُ الْاَرْواح و فرشته مرگ که جان را می گیرد موسوم است. (به میکائیل-اسرافیل و جبرئیل نیز مراجعه شود)،

معادل ابجد

کنیه عزرائیل

403

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری